ستاره باران

آبجی بزرگه

1/30 شب :
تلفنم زنگ میخوره! اسم آبجیم افتاده ، نگران میشم :| گوشیو با ترس و لرز جواب میدم :
من :بعله؟؟
آبجی : بیا درو باز کن 
من : چی؟؟؟
آبجی : جلو درم بیا درو باز کن (با خنده )
هنوز باورم نشده ولی میرم که چادر بردارم تا درو باز کنم 
بعده دو ماه اومده خونه ، میگه با ص... (نامزدش) بیرون بودیم خیلی دلتنگ بودیم و جایی برا رفتن نداشتیم گفتیم بیایم خونه ...
4 ساعت راه اومدن ، خوابیدن و صبحانه و ناهار خوردن و رفتن ...
خدایا همه کسایی که تو غربتنو شاد نگه دار :)
سلام 
خطی از نوشته هاتون  رو خوندم و گفتم یادگاری بزارم براتون...

آخی...
مررسی واسه دعای قشنگت.

:)
سلام عزیزم.
خوبی؟
تا باشه از این سورپرایزای خواهرونه...چه خوب.خوشبخت باشن الهی.
سلام ممنونم شما خوبی؟ خسته نباشی مرسی همچنین شما :*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به نو پایی اینجا توجه نکن ! نویسنده اش سال هاست که در این کار است!هرچند که نوشته هایش نابالغ است.

اینجا یک صفحه مجازی نیست بلکه صفحه ای از دل نویسنده است که دوست دارد همراه داشته باشد.

اگر از اینجا گذر کردی و خطی از دل نوشته هایش را خواندی ، یادگاری ای برای او بگذار ...
Designed By Erfan Powered by Bayan